مصطفی قهرمانی(خبرنگار)

یادداشت و گفتگوهای فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی + راهیان نور،دفاع مقدس

مصطفی قهرمانی(خبرنگار)

یادداشت و گفتگوهای فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی + راهیان نور،دفاع مقدس

گفتگوی وبلاگ مصطفی قهرمانی(خبرنگار) با همسرشهید رضا قائمی:

سردار شهید رضا قائمی به روایت همسر شهید:


    ‌امام رضا(ع) را زیارت کرد


و رفت
...


وبلاگ مصطفی قهرمانی(خبرنگار): همسر شهید می گوید: او که از چند ماه پیش قطع نخاع شده بود و بدنش حسی نداشت، در لحظات آخر گویی جان دوباره گرفته بود. بلند شد و به سمت حرم امام رضا (ع) تعظیم کرد، نشست و لحظاتی بعد در حال ادای سلام به ثامن الائمه (ع) به شهادت رسید.



  خانم اعظم نظام آبادی پس از گذشت 12 سال از شهادت حاج رضا قائمی، با یاد و خاطره همسر شهیدش زندگی می کند؛

آشنایی ما به قبل از سال 1350 بر می گشت، خانواده قائمی در محله جوادیه همسایه ما بودند.
رضا در سال 1351 به خواستگاری ام آمد و ما به عقد هم در آمدیم. او در بازار تهران کارمی کرد و به دبیرستان شبانه روزی می رفت. در همین ایام توسط ساواک دستگیر شد و به زندان افتاد.
پس از آزادی از زندان در سال 1353 زندگی مشترک این خانواده جوان و انقلابی آغاز شد.

"حاج رضا با شهید داوود کریمی و شهید سید محمد صنیع خانی در دبیرستان آشنا شده بود و آنها با هم فعالیت های انقلابی شان را با انسجام بیشتری شروع کرده بودند."

همسر شهید می گوید:

صبح زود به محل کارش می رفت و نیمه های شب بر می گشت. عصر به مدرسه بود و شبها هم با دوستانش اعلامیه های امام (ره) را پخش می کرد.سال 1354 اولین فرزندمان (علی ) به دنیا آمد.
بهمن سال 57 و ورود امام خمینی (ره )‌ برای رضا و دوستان انقلابی اش که برای انقلاب اش،‌ سالی فراموش نشدنی و آغاز زندگی تازه ای بود.

خانم نظام آبادی ادامه می دهد:

حاج رضا بعد از پیروزی انقلاب و بروز درگیری های کردستان و تشکیل سپاه و کمیته نازی آباد با همه توانش مشغول خدمت به انقلاب و کشور شد.
رضا در طول جنگ اصلا در تهران حضور دائمی نداشت. هر20 روز یکبار به خانه برمی گشت. وقتی به خانه می آمد، از روی شدت خستگی، نیمی از روز را می خوابید.
در عملیاتهای خیبر و بدر شیمیایی شد.

همسر شهید در این باره گفت :
وقتی به خانه آمد، لباس های آلوده به گازهای شیمیایی را در نایلون گذاشته بود و می خواست به پادگان خاتم الانبیا(ع) ببرد و پاکسازی کند.
صورت و پشت کمرش تاول های شدیدی زده بودند. تاول هایی که وقتی آن ها را پوستش جدا می کرد،‌ تبدیل به زخم می شد.‌ بدنش ها، ‌خارش شدیدی می گرفت و مدام سرفه می کرد.اما او بار دیگر به جبهه رفت و یکبار دیگر در حلبچه شیمیایی شد.

خانم نظام آبادی می گوید: از اواخر دوران جنگ، عوارض مصدومیت شیمیایی در تمام بدنش بروز کرد. اما در سال 1373 عوارض شیمیایی شدت بیشتری گرفت و او بارها در بیمارستان بستری شد.

همسر شهید می گوید: او برخلاف نظر خانواده و پزشکان که اصرار داشتند برای درمان به خارج از کشور اعزام شود، اصلا مایل به رفتن نبود.
او در طول دوره سخت مجروحیتش به ادامه تحصیل در دانشگاه امام حسین (ع) تهران ادامه داد.

حاج رضا مدتی تحت مراقب های پزشکی و شیمی درمانی بود اما بعد از مدتی مراحل شیمی درمانی را هم قبول نکرد. او می دانست که راهی دیار باقی و مسافر جاده شهادت است.

همسر وفادارو صبور این سردار بی ادعای سپاه اسلام در ادامه خاطر نشان می کند که؛

حاج رضا به زیارت مولایش ثامن الائمه، امام رضا (ع)، رفت.
شهریور ما سال 1374 صمیمی ترین دوست و همرزم قدیمی اش، سید محمد صنیع خانی که مسئولیت فرماندهی ترابری سپاه را به عهده داشت را به خاطر عوارض شیمیایی به شهادت رسید و این ماجرا او را بسیار متاثر کرد.

اوایل سال 1375 هر دو دستش بی حس شد و در بیمارستان بقیه الله بستری شد.پزشکان او را تحت مراقبت ویژه قرار دادند. تمام بدنش را غده گرفته بود.

آخرین غده او در نخاع کمرش بود که برایش خیلی درد آور بود. همین شد که به خواسته خودش، غده را تخلیه
شد، هر چند که خودش هم می دانست که بعد از عمل قطع نخاع خواهد شد.

شهید قائمی سه ماه قبل از شهادت، قطع نخاع شد. پزشکان از او قطع امید کرده بودند و ما حاجی را به خانه آوردیم.

همسر شهید شب آخر حیات او را یادآوری می کند و می گوید:
حالش بد شد. از ما خواست تا تخت را به سمت قبله برگردانیم. همان موقع زیر لب داشت زمزمه هایی را می خواند. بعد از ما خواست تا تخت را به طرف مشهد مقدس بچرخانیم.
حاجی که قطع نخاع شده بود و بدنش حسی نداشت، گویی جان دوباره به پاهایش برگشته و از فرزندمان عباسعلی می خواست تا پایش را ماساژ دهد.
حاج رضا اما بلند شد و به سمت حرم امام رضا (ع) تعظیم کرد و لحظاتی بعد در حال ادای سلام به ثامن الائمه (ع) به شهادت رسید، مهاجر الی الله شد، در حالی که لبخند شیرینی بر لب داشت...


انتهای گزاش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد