مصطفی قهرمانی(خبرنگار)

یادداشت و گفتگوهای فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی + راهیان نور،دفاع مقدس

مصطفی قهرمانی(خبرنگار)

یادداشت و گفتگوهای فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی + راهیان نور،دفاع مقدس

کرامت الله نظری جانباز 60 درصد شیمیایی در گفتگ با مصطفی قهرمانی:

کرامت الله نظری جانباز 60 درصد شیمیایی در گفتگو با وبلاگ مصطفی قهرمانی(خبرنگار):


جانبازان استرس و واکنشهای

عاطفی خود را مدیریت کنند
  وبلاگ مصطفی قهرمانی(خبرنگار): این جانباز شیمیایی سفارش می کند که جانبازان نباید زیاد از کپسول های اکسیژن زا استفاده کنند، چون ممکن است در طول زمان به آن عادت کنند و نتوانند در هوای سالم به خوبی اکسیژن جذب بدن کنند.

  1111111.jpg


 



کرامت الله نظری در سال 1348در شهرستان کهنوج در استان کرمان به دنیا آمد.
او 16 سال بیشتر نداشت و دانش آموز بود که در آبان سال 1364 از طرف بسیج محل عازم جبهه شد.

خودش در این باره می گوید:«در سال دوم دبیرستان در رشته حسابداری درس می خواندم. با اعزام چند تا از همکلاسی هایم به جبهه، من هم علاقمند به رفتن شدم. صحبتهای امام خمینی (ره) هم تاثیرات زیادی در روحیات من گذاشت »

او در ادامه از اولین مصدومیتش در فاو می گوید:
« ملوان نیروی دریایی بودم، دشمن در عملیات والفجر8 بمباران شیمیایی وسیعی انجام داد. کل منطقه عملیاتی فاو پر از گازهای سمی شده بود. ما آن موقع در حال استراحت در یگان دریایی ویژه ملوانان بودیم. یکی از بمبها در نزدیک ما اصابت کرد. من در موج گاز قرار گرفته بودم و نتوانستم فرار کنم . ماسک بسته بودم و لباس ضد گاز بر تن کرده بودم . بمب درست در 5متری ام اصابت کرده بود.»

وی از ناحیه سر و دست مصدوم شد و 2ساعت عوارض شیمیایی خودش را به صورت حالت تهوع و
تاول در قسمتهای مختلف بدن نشان داد.
اما مشکل اصلی مصدومیت شدید چشمهای او بود که به شدت می سوخت و او هیچ جا را نمی دید. ابتدا به بیمارستان صحرایی منتقل شد و از آنجا به بیمارستان لبافی نژاد تهران اعزام شد.

چند روز در بیمارستان بستری بود تا اینکه با نظر پزشکان به اتریش اعزام شد.
او یک ماه در اتریش در "آی سی یو" بود و بعد از حدود دو ماه با کسب بهبودی نسبی به کشور بازگشت.

می گوید: «خانواده ام از طریق روزنامه ها که به موضوع بمباران شیمیایی فاو پرداخته بودند، فهمیده بودند که من مصدوم شده ام. من هم به خاطر اینکه در حال بیهوشی به سر می بردم در این مدت نتوانسته بودم خبری از خودم به آنها بدهم.»

کرامت الله در آسایشگاه جانبازان تهران تحت نظر بود تا اینکه بعد ازمدتی به کرمان رفت و به آغوش خانواده اش بازگشت. هر چند در کرمان هم تحت مراقبت بود.
او سال 1375ازدواج کرد. او از روز خواستگاری اش برایمان می گوید:
«خانواده همسرم می دانستند، که من جانباز شیمیایی هستم و ممکن است در آینده مشکل جسمی برایم پیش بیاید. اما چون خودشان خانواده شهید بودند شرایط مرا بیشتر درک می کردند و موافق با این وصلت بودند.
پدر همسرم "خدا مراد لری جعفرآبادی" در سال 60 به شهادت رسید.

مشکلات جسمی او خیلی زود شروع شد و در حال حاضر و پس از گذشت سالها مشکل تنفسی و ریوی دارد.
گاهی که ریه اش عفونت می کند، در شرایط سختی قرار می گیرد و مجبور به استفاده از دستگاه اکسیژن ساز است.

خودش می گوید:
«اگر کار مهمی در مرکز شهر نداشته باشم، هرگز به آنجا نمی روم. بیشتر در خانه و در منطقه زندگی ام (سوهانگ) هستم، چون آب و هوای خوبی دارد. از این گذشته سعی می کنم در زندگی استرس نداشته باشم، استرس و ناراحتی برای جانبازان شیمیایی مانند سم است و ضررهای خاص خودش را دارد.»


او کارشناس علوم تربیت بدنی است و همسرش مهندس زراعت است که برای کارشناسی ارشد درس می خواند.
این جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس علاقه زیادی به شنا دارد و اذعان می کند که از همان دوران جنگ آبی بوده است. او سفارش می کند که جانبازان نباید زیاد از کپسول های اکسیژن زا استفاده کنند، چون ممکن است در طول زمان به آن عادت کنند و نتوانند در هوای سالم به خوبی اکسیژن جذب بدن کنند.

می گوید:«در رفتارهای اجتماعی باید فرهنگ سازی شود که رفتاری مثل سیگار کشیدن در اماکن عمومی کنار گذاشته شود. هر چند من در زمان خروج از خانه از ماسک استفاده می کنم، اما این کار چه برای جانبازن و دیگر افراد ایجاد مزاحمت می کند.»

انتهای گزارش

1111111.jpg
 
 
6.jpg
 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد